درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان عشقی/دوستی
همه چیز ارام.....ارام
باورت می شه.... دیگر یاد گرفتم شبها بخوابم " با یک آرامبخش " تو نگرانم نشو ! همه چیز را یاد گرفتم ! راه رفتن در این دنیا را هم بدون تو یاد گرفتم ! یاد گرفتم که چجوری بی صدا بگریم ! یاد گرفتم که هق هق گریه هایم را با بالشم ..بی صدا کنم تو نگرانم نشو !! همه چیز را یاد گرفتم ! یاد گرفتم چجوری با تو باشم بی انکه تو باشی !یاد گرفتم ....نفس بکشم بدون تو......و بی یاد تو ! یاد گرفتم که چگونه نبودنت را با رویای با تو بودن... و جای خالی ات را با خاطرات با تو بودن پر کنم ! تو نگرانم نشو ! همه چیز را یاد گرفتم ! یاد گرفتم که بی تو بخندم..... یاد گرفتم بی تو گریه کنم...و بدون شونه هات....! یاد گرفتم ...که دیگه عاشق نشم ! یاد گرفتم که دیگر دل به کسی نبندم.... و مهمتر از همه یاد گرفتم که با یادت زنده باشم و زندگی کنم ! اما هنوز یک چیز هست ...که یاد نگرفتم ... که چگونه.....! برای همیشه خاطراتت را از صفحه دلم پاک کنم ... و نمی خواهم که هیچ وقت یاد بگیرم .... تو نگرانم نشو !! " فراموش کردنت را هیچ وقت یاد نخواهم گرفت... دو شنبه 12 فروردين 1392برچسب:, :: 14:9 :: نويسنده : ساسان
به نــــ ــامش و به یــــ ـــادش... برای چشمانم ســـ ـــخت است گشتن به دنبال چــ ـــهره ات در میان کسانی که گم خواهند شد . خـــ ـــسته ام از سکوت پنجره ودلم صدای تورا میخواهدکجــ ــاست تــ ــرانه ی خنده هایت ...؟؟؟پشت کــ ــدامین غروب پنهان کرده ای ... ؟؟؟سخت استفراموش گذشتــ ــه ها... باتو زندگی از آن من نبــ ــود..خواندن از تو دیگر کار من نیست...چهره ات شبیه معجــ ــزه شده است...تو در غروب زیبایی پر کشیده ای . به مکانی که جای تمامی امثــ ــال تو بود... من اما...تاغــ ــروب روز بعد به انتظارت نشستم اما ...نه صــ ــدایی از کلامت آمد نه نــ ــدایی که به تو بماند و من پس از یقین از نیامدنت به راهی دیـ ـرینه پاگذاشتم... به خدا میســ ــپارمت ای عشق جاویدان....به خدایی که تو را به عنوان امـ ـانت به من داد نه نــ ــعمت... غـ ـروب خوهم کرد...رفتنت غروبی به هـ ـمراه داشت.... دو شنبه 12 فروردين 1392برچسب:, :: 14:1 :: نويسنده : ساسان
اگه کسی رو دوست داشته باشی نمی تونی تو چشماش زل بزنی ...!! دو شنبه 12 فروردين 1392برچسب:, :: 13:55 :: نويسنده : ساسان
بار آخر ورق ها رابا دلم بور ميزنم
بار ديگر حكم كن اما نه بي دل ، با دلت " دل " حكم كن ، حكم دل ....
هر كه دل دارد بياندازد وسط ، تا كه ما دلهايمان را رو كنيم ، دل كه
روي دل بيافتد عشق حاكم ميشود ....
پس به حكم عشق بازي ميكنيم ( حكم لازم )
دل رفتن ، دل سپردن ، دل بريدن.......
هر سه لازم ، عشق لازم
پنج شنبه 8 فروردين 1392برچسب:, :: 16:49 :: نويسنده : ساسان
عشق یعنی جنون،
عشق یعنی بی کسی،
عشق یعنی تنهایی،
وای به حال کسی که عاشق بشه،...
پنج شنبه 8 فروردين 1392برچسب:, :: 12:19 :: نويسنده : ساسان
|