درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان عشقی/دوستی
امشب مي خواهم بنويسم با دلي غمگين و شكسته مي خواهم بنويسم از تنهايي محض كه چه تنهاييم كه چه غمناك كه چه افسرده كه چه پريشان و چه گرفتار ... مهمان هر شب آمده به من سر بزند اين مهمان هميشگي كسي نیست جز غم هر شب در اتاق من را مي زند آرام آرام داخل مي شود تنهايي خودش را به رخ تنهايي من مي كشد و من هم با سكوت و تنهايي محض احساسش مي كنم ... در دل تاريكي شب و سكوت محض بغض مرا امان نمي دهد نگاهها به سقف اتاق لحظه هاي بي كسي و اشكها سرازير بر روي گونه ها با خودم مي گويم تا كي بايد عاشق ماند ................... عاشق تنهايي تا كي بايد به معشوق فكر كرد ......... معشوق از دست رفته تا كي بايد مهمان هر شبم غم باشد ............................ تا كي بايد عاشقانه گريه كرد ........... عاشق بيهوده تا بوده همين بوده و هست فكرهاي درد آور غم هاي فراوان بغض هاي خفقان تن خسته و بي روح در دل تاريكي شب مرا امان نمي دهند خداوندا تنهايم ... چه كنم با اين دل شكسته و غمناكم ... نظرات شما عزیزان: پنج شنبه 22 فروردين 1392برچسب:, :: 19:54 :: نويسنده : ساسان
|